معنی اسکلت اصلی اتومبیل
حل جدول
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
داربست یا چارچوبی از استخوان های مربوط به هم که به بدن جانوران شکل می بخشد، استخوان - بندی (فره)، (عا.) بسیار لاغر، چهار - چوب، استخوان بندی تحمل کننده بار ساختمان، بتونی ویژگی ساختمانی با اسکلت ساخته [خوانش: (اِ کِ لِ) [فر.] (اِ.)]
اتومبیل
(اُ تُ مُ) [فر.] (اِ.) وسیله نقلیه ای که با موتور کار می کند و دارای چهار چرخ است، ماشین.
فرهنگ عمید
(زیستشناسی) = استخوانبندی
بخش تحملکنندۀ بار ساختمان، چوببست،
[عامیانه، مجاز] شخص بسیار لاغراندام،
مترادف و متضاد زبان فارسی
استخوانبندی، ساختار
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی هوشیار
استخوان بندی بدن آدمی وحیوان
فارسی به ایتالیایی
scheletro
عربی به فارسی
بومی , طبیعی , ذاتی , مکنون , فطری , اصلی , بکر , بدیع , منبع , سرچشمه
معادل ابجد
1131